تاریخ بختیاری

بختیاری نام یکی از اقوام بزرگ ایران، معروف به لرِ بزرگ است که در زاگرس میانی سکونت دارند. نخستین کسی که تلاش در مستند کردن تاریخ بختیاری‏ها کرد و در مورد آنان کتاب نوشت سردار اسعد بختیاری* بود که در کتاب تاریخ بختیاری به شمه ‏ای از گذشته بختیاری‏ها و سایر لرها اشاره کرده است. از نظریاتی که در باره‏ ی نام بختیاری وجود دارد این است که بختیاری‏ها همان باختری‏ها یا ساکنان زاگرسِ باختری هستند.

تبار بختیاری یکی از نژادهای ماندگار در پهنه ‏ی ایران زمین بوده است. با ورود آریایی‏ها به این منطقه، آریایی‏ ها تبدیل به قوم غالبی شدند که فرهنگ و زبان خود را غالب کرده و رواج دادند. محکم‏ترین دلیل‏ «گویش‏» بختیاری‏هاست که امتداد زبان پهلوی رایج در بین پارسیان قبل از اسلام است. با این حال سه نظریه متفاوت برای سرمنشاء بختیاری‏ها وجود دارد که به یک مورد که دلایل استوار‏تری دارد اشاره می‏گردد یعنی نظریه پارسی بودن ایل بختیاری با دلایل زیر:

  • زبان بختیاری پارسی میانه است و کم‏تر می‏توان واژه ‏ای بیگانه از زبان‏های دیگر به خصوص عربی در آن مشاهده کرد.
  • چوقا لباس مردان بختیاری است که دارای خطوط سفید و سیاه می‏باشد. خطوط سفید به بالا و خطوط سیاه به پایین می ‏آیند و این نشانه‏ ی برتری سپنتا مینو (دشمنِ اهریمن) بر انگره مینو (اهریمن) است.
  • لباس زنان هم که شامل شلوار قری، مینا و لچک است که با بسیاری از اقوام اصیل ایرانی مشترک است. این لباس اصلی‏ ترین لباس زنان دوران‏ هخامنشی، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان بوده است.
  • موسیقی آنان به زمان ساسانیان بر می‏گردد و شامل سُرنا و کَرنا و دُهل است. طایفه ی توشمال سرپرستی موسیقی را در ایل بختیاری بر عهده دارند و در مجالس عروسی هنرمندی خود را به معرض نمایش می‏ گذارند.
  • اصیل‏ ترین افراد بختیاری موهایی بور و حداقل قهوه ‏ای و چشمانی رنگی دارند. قدِ بلند، چشمانی درشت، ابروانی پرپشت، بدنی ورزیده هم یکی از صفات ظاهری آنان است. پژوهشگران می‏گویند خواستگاه بختیاری‏‏‏ها پارسوماش(دارنده ذات پارسا) یا مسجدسلیمان امروزی بوده چرا که بسیاری از شواهد تاریخی در این منطقه یا آنشان بوده است و نسب اینان به قوم پاسارگاد می‏ رسد. آنان این ادعا را با کتیبه‏ ی کوروش اثبات می‏ کنند که می‏گوید: "من کوروش هستم، شاه هخامنشی، مردی از آنشان".

امروزه می ‏دانیم که هر قومی از یک نژاد واحد نبوده ‏و از نژادهای مختلفی هستند که در زمان‏های متفاوت در آن منطقه زندگی کرده‏ اند و بازمانده خودشان یا فرهنگشان یا ویژگی‏ ژنیتیکی آنها در اقوام امروزه کاملاً آشکار است. البته بدون شک اکثر قوم لر در اصل میراث‏ دار پارس‏ ها هستند اما در اینکه عیلامی‏ ها، کاسی‏ ها یا دیگر اقوامی که در دوران مختلف تاریخی به طور عمده در این حوزه جغرافیایی زندگی کرده ‏اند و تاثیر گذار بر آریایی‏ ها به عنوان نیاکان اصلی قوم لر بوده ‏اند جای هیچ شکی وجود ندارد.

خاک بختیاری

وسعت سرزمین بختیاری نزدیک به 40000 کیلومتر مربع می‏رسد و شامل زاگرس مرکزی و دامنه‏ های آن می‏شود که به کوه‏ های بختیاری معروف است. این سرزمین شامل بخش‏های وسیعی از شمال و شمال‏ شرق استان خوزستان (شهرستان‏های ایذه، باغملک، مسجدسلیمان و بخش سردشت دزفول)، استان چهارمحال و بختیاری (شهرستان‏های اردل، لردگان، فارسان، کوهرنگ و بخش گندمان شهرستان بروجن)، قسمت‏ های غربی استان اصفهان (شهرستان‏ های فریدون شهر، بخشی از چادگان، فریدن) و نیز شرق استان لرستان (شهرستان الیگودرز و بخش‏ هایی از ازنا و درود) می‏ شود. البته در چند سده‏ ی اخیر گروه‏ هایی از بختیاری‏ ها به استان‏ های خراسان، فارس، تهران و قم کوچانده یا مهاجرت نموده ‏اند و در سه دهه ‏ی اخیر نیز علاوه بر جمعیت شهرنشین در محدوده‏ی بختیاری، بخش قابل توجهی از جمعیت شهرهای اهواز، آبادان، شوشتر، دزفول، هفتگل، رامهرمز، ماهشهر، امیدیه، بهبهان، شهرکرد، بروجن، فرخ‏شهر، اصفهان، فـلاورجان، فـولادشهر، زرین شهـر، شـاهین شهـر، نجف آباد، ویلاشهر، مبارکه، بهارستان و شهرک‏ های اطراف اصفهان را بختیاری‏ ها تشکیل می ‏دهند. تا اوایل حکومت رضاشاه پهلوی، حدود خاک بختیاری پیوسته بود اما به سیاست انگلیس و به جهت تسلط بر بختیاری اکثر منازل آنان را بین این چهار استان ادغام کردند و مرکزیت آن را به استان چهارمحال و بختیاری دادند.

چهارلنگ‌ها نیز در جنوب‏‌شرقی استان لرستان، شمال ‏غربی استان چهار‏محال و بختیاری و شمال‏ شرقی استان خوزستان زندگی می‌کردند. آنها ییلاق را در استان چهارمحال و بختیاری، قسمت‏ هایی از شهر‏های اردل و کوهرنگ سپری می‌کردند. قشلاق آنها نیز شمال ‏‌شرقی استان خوزستان، قسمت‏هایی از شهر‏های رامهرمز، باغ‌ ملک، هفتکل، مسجدسلیمان، شوشتر و دزفول بود.

طوایف و تیره‏ های بختیاری

با توجه به نمودار سازمانی، ایل بختیاری به دو شاخه اصلی چهار‏ لَنگ و هفت‏ لَنگ تقسیم می‌شود. هر چند که این دو شاخه از نظر فرهنگی تفاوت چندانی ندارند، اما جدایی محل سکونت و مسیر کوچ، باعث ایجاد تفاوت‌هایی نه چندان زیاد در نحوه گویش و لهجه این دو شده ‌است. چهارلنگ‌ها نیز همچون همتای خود هفت‌لنگ‌ها به چند کنفدراسیون ایلی تحت عنوان باب تشکیل می‌شوند که البته هیچگونه اشتراک فامیلی با یکدیگر ندارند. پیشینه این تقسیمات به اواخر قرن پانزدهم میلادی باز می‌گردد و به ‌عنوان نمودار اجتماعی ایل بختیاری شناخته می‌شود. این تقسیم بندی یکی از دقیق‏ترین و ناب‏ترین تقسیم بندی‏ها در بین اقوام ایران و جهان می ‏باشد و اکثر قوم شناسان بر این باورند که در نوع خود بی‏ نظیر است. این تقسیم بندی توسط خود بختیاری‏ ها برای دست‏یابی بهتر مردم به یک دیگر انجام شد و اصولاً چند روستای نزدیک به هم را با هم جمع می‏ بستند و یک نام بر روی آن‏ها می‏ گذاشتند. به طایفه ‏های هم جوار که در یک منطقه زندگی می‏ کنند یک باب گویند. البته بحث باب‏ها زیاد رواج ندارد اما مهم طایفه ‏های هر باب است که هر کدام از آنها نیز زیر مجموعه دارند مثلاً باب کیانرسی از ۲۶ طایفه تشکیل می‌شود که بواسطه تجمیع همین طوایف، باب مقتدر و قدرتمندی در بختیاری شناخته می‏ شود.

چهار لنگ‌ ها از پنج باب تشکیل می‌شوند که عبارتند از: کیانرسی، ذلکی، محمودصالح، مَی‏وند، موگویی.

هفت‏ لنگ‏ ها نیز شامل چهار باب هستند: بابادی، بهداروند، دورکی و دیناری.

طايفه‌ باورصاد در زیر مجموعه‌ی تیره سهونی از باب کیانرسی و ایل بختیاری است.

تقسیمات درون سازمانی بختیاری به ‌ترتیب به ‌این صورت است: ایل‏ ـ شاخه ـ باب‏ ـ تیره ـ طایفه‏ ـ تش‏ ـ اولاد‏ ـ خانوار ـ کُروبَو‏ (یا کُردا).

از نظر استقرار، کوچک‏ترین قرارگاه مال است که می‏تواند از چند بهون‏(سیاه چادر) یا چند خانه روستایی تشکیل شود. افراد یک مال معمولاً اقوام بسیار نزدیک هستند که غالباً اعضای یک اولاد، تیره یا طایفه می‏ باشند.

*علی‌قلی‌خان سردار اسعد (زادهی ۱۲۳۶ در منطقه بختیاری درگذشتهی ۲ آبان ۱۲۹۶ تهران) معروف به سردار اسعد بختیاری از رجال سیاسی دوره قاجار و از رؤسای ایل بختیاری بود.

برگرفته از کتاب شجره نامه بختیاری طایفه باورصاد تش هلیلی، نوشته هوشنگ صالحی پور- تهران ۱۳۹۳