جایگاه تیره سهونی، طایفه باورصاد و تش هلیلی در ایل بختیاری
تیره سهونی
واژه سهونی یا سه حونی، به معنای سه خانه یا سه تیره است که با هم پیمان برادری بستند. طایفه باورصاد به همراه طوایف حموله و کهیش، تیره سهونی را تشکیل می دهند که از شاخه های مهم باب کیانرسی ایل چهارلنگ می باشند و مرکز اصلی شان در قلعه تل بود. کیانِرسی به صورت کیانارثی و یا کینورسی نیز نوشته می شود. کیا به معنی ریشه و جد، نرسی هم نام پادشاه ساسانی است و به عبارتی از اعقاب پادشاه نرسی مفهوم می دهد.
تیره سهونی از هواداران محمدتقی خان کیانرسی چهارلنگ بودند. محمد تقی خان شجاع الممالک ایلخان بختیاری (1172-1230شمسی)، یکی از مقتدرترین، معروف ترین و مردمی ترین خوانین بختیاری در تاریخ معاصر، حدود سی سال با کمال قدرت حاکم خودمختار بختیاری بود که قلعه تل پایتخت و مرکز حکومتش بود.
﴿تیره سهونی تا قبل از به حکومت رسیدن نادرشاه افشار(1067-1126ش) همچون دیگر طوایف در قلمرو بختیاری اقامت داشتند اما با روی کار آمدن نادرشاه، علی مراد خان چهارلنگ علیه او قیام کرد که پس از مدتی توسط نادرشاه افشار محاصره و به قتل رسید. بعد از این غائله نادرشاه به قصد تضعیف قدرت نظامی قبایل، بخشی از جمعیت آنان را به اجبار به مناطق دیگر تبعید نمود. بدین منظور بدستور وی تعداد 3000 خانوار ایل بختیاری از جمله بخش مهمی از تیره سهونی را به خراسان کوچ داد و بر همین اساس در حدود سال 1111شمسی، حدود 2 هزار خانوار از ایل کرد زنگنه را که در حوالی سرپل ذهاب و مرز عراق سکونت داشتند به منطقه مابین ایذه و باغملک کوچانده شدند؛ تا بدین وسیله خلاء ناشی از مهاجرت اجباری خانوارهای بختیاری به خراسان را از بین ببرد. با این حال نادرشاه از این نیروی عظیم بختیاری به نحو احسن برای اهداف خود سود برد و با فراخوان تعداد 5000 نفر از سپاه بختیاری برای سرکوب شورشیان افغان در جنگ قندهار و هندوستان استفاده کرد. قابل ذکر است در روز جمعه 22 اسفند 1117شمسی مدافعان شهر قندهار که سرسختانه در برابر سپاه نادرشاه دفاع می کردند با تدبیر بختیاریها مغلوب شده و قلعه قندهار که بسیار استوار بود پس از ۱۵ ماه محاصره فتح گردید. بعد از انقراض افشاریه، طوایف بختیاری که در تبعید بودند با حمایت علیمردان خان چهارلنگ به سرزمین خود بازگشتند که در کتاب سیری در قلمرو بختیاری صفحه 42 نوشته ی هنری لایارد مستشرق انگلیسی، ذکر شده که منطقه گرمسیری آنها اندیکا، دشت شیمبار و شمال رودخانه کارون یعنی قلعه تل بوده است و در زمان محمد تقی خان بختیاری تا حوالی گلگیر و آسماری نیز گسترش یافت. در انتهای سلطنت فتحعلی شاه قاجار در سال 1213شمسی، تیره سهونی با حمایت از محمد تقی خان به مخالفت با دولت مرکزی برخاستند. در آن زمان شفیع خان باورصاد وزیر و مشاور محمد تقی خان بر تیره سهونی حکومت می کرد. اما محمد تقی خان با طرح توطئه بدست منوچهر خان معتمدالدوله گرجی حاکم اصفهان و سپهسالار شاه قاجار، دستگیر و به تهران اعزام گردید. او پس از ده سال اسارت در زندان های تهران و تبریز در سال 1230شمسی در سن 61 سالگی در گذشت. پس از آن علیرضا خان عموزاده محمد تقی خان که دشمن دیرینه وی بشمار می رفت به قدرت رسید و به تعقیب تیره سهونی پرداخت. در آن زمان خوانین سهونی شامل شفیع خان باورصاد، فرج الله کلو کهیش و خسرو خان حموله با خانوارهای خود در کوه منگشت سنگر گرفتند و در مقابل خودسری های او ایستادگی کردند. پس از مدتی خسروخان حموله که برای خرید مایحتاج به شوشتر رفته بود در آنجا گرفتار شد که با وساطت خوانین دورکی آزاد گردید مشروط بر اینکه طایفه حموله به هفت لنگ بپیوندد تا غائله خاتمه یابد. پس از آن فرج الله کلو کهیش به طایفه بهداروند پیوست و شفیع خان باورصاد به همراه طایفه خود به طرف فارسان کوچ کردند. بدین ترتیب سه تیره از هم جدا و تحت حمایت جعفر قلی خان هفت لنگ قرار گرفتند. پس از اکتشاف نفت همزمان با تخت قاپو شدن عشایر، بواسطه ی ایلخان هفت لنگ طایفه باورصاد در چند محدوده ی شهر مسجد سلیمان شامل: دروازه، روستاهای چشمه زالوک، زمان آباد، نصیرآباد، باغ عبده شاه، باغ چشمه علی، چه درخت، بردسرغلیان، تنگه مو، سی برنج و چهاربیشه اسکان یافتند. قلعه کهیش نیز در غرب ترکدز محل استقرار طایفه کهیش مشخص گردید. همچنین طایفه حموله در جنوب ترکدز، بتوند، بی سیم گندمکار، بردنشانده، کوه آسماری و شلال دشت گل سکنی گزیدند. گستردگی محل استقرار طایفه حموله بواسطه نفوذ خسرو خان حموله بود که بعد از شفیع خان باورصاد رهبری تیره سهونی را بر عهده گرفت. بجز چند خانوار از طایفه باورصاد که در شمال خراسان رضوی باقی ماندند اکثر تش های باورصاد در منطقه مسجد سلیمان استقرار یافتند که یکی از این تش ها هلیلی می باشد.﴾ تحقیق از: سیاوش صالحی پور فرزند مرحوم رستم
طایفه باورصاد
باورصاد، طایفه ای از شاخه ایل چهارلنگ بختیاری، از باب کیان ارثی و یکی از طوایف زیر مجموعه تیره سهونی می باشد. 
وجه تسمیه
نام این طایفه از نظر نگارش باورصاد و گاهی نیز باورساد نوشته می شود و واژهای پهلوی بوده و به معنای محکم و استوار در ایمان و باور می باشد. در واقع باورصاد به معنی کسی است که در ایمان و عقیده ای که دارد محکم و پابرجاست. در لغت نامه دهخدا هم کلمه ی باورساد به معنای خوش باور و بی غلوغش آمده است.
محل سکونت طایفه باورصاد
برخی از محل های تمرکز آنها در گرمسیر: شامل نصیر آباد، باغ عبده شاه، باغ چشمه علی، دروازه، چه درخت، برد سرغلیان و تنگ مو، که در مسجدسلیمان و در استان خوزستان قرار دارند.
و محل سکونت ییلاقی، یا سردسیر آنها: علاوه بر شهرهای سامان و فارسان، روستاهای مرغملک، بارده، کرسونک، دره شونگی، آولیشون و ورعبدالله است که از مناطق بکر و حاصل خیز می باشند که در 60 کیلومتری غرب شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری واقع هستند. کرسونک توسط آمحمد نصیر باورصاد سامانی که سمت کلانتر را داشت اداره می شد.
تش های طایفه باورصاد
طایفه باورصاد به ده تش یا شاخه تقسیم می شود.
تش ها یا زیر مجموعه طایفه باورصاد، به قرار زیر است:
هلیلی
خواجه
تالیاوند
گنج علیوند
شنگی
ورمحمود
شامی
مترک
کورکور
کُرشهی
تش هلیلی
در زبان بختیاری به افراد بور هیل می گویند و از آنجایی که اکثر این افراد موهایی بور و چشمانی رنگی دارند هَلیلی نامیده شدند.
اجداد هلیلی به این ترتیب است:
جد اول: بنگشتی
جد دوم: تَپل
جد سوم: دِویت
جد چهارم : شِکال
جد پنجم: سلیمان
هنوز از اجداد بالاتر از آن اطلاعی در دست نیست که اگر دیگر تشهای باورصاد نیز به نگارش شجره نامه خود همت کنند این جمعیت بست و گسترش پیدا می کند. هلیلی ها از جد پنجم خود به نام سلیمان به سه اولاد بزرگ (به ترتیب سن برادران) تقسیم می شوند.
اولاد کریم
اولاد صالح
اولاد فتاح
تعداد کل جمعیت هلیلی ها طبق سرشماری انجام شده برای کتاب شجره نامه، تا پایان سال 1400شمسی بالغ بر 1800 تن و در قالب 615 خانوار است که به همراه عروس و دامادهای غیر از این تش که وصلت داشته اند نیز می شود.
همچنین آمار سه اولاد اصلی هلیلی به تفکیک می شود:
اولاد کریم: 80 تن/ 26 خانوار _ اولاد صالح: 1250 تن/ 433 خانوار _ اولاد فتاح: 470 تن/ 156 خانوار.
زادگاه و محل سکونت تش هلیلی
جمعی از بزرگان طایفه باورصاد در سال 1309شمسی پس از اختلافی که با آمحمد نصیر خان و مرتضی قلی خان بختیاری بر سر زمین های کشاورزی شان در ییلاق پیش آمد، این مناطق را ترک کرده و برای همیشه به مسجد سلیمان کوچ و در آنجا یکجانشین شدند. حدود هفت خانوار از هلیلی ها در سال 1310شمسی پس از یک سال چادرنشینی در زمین لیرگه، اراضی چه درخت و دروازه را که در ورودی شهر مسجد سلیمان بود خریداری نمودند و مرتضی قلی خان آن اراضی را طبق لیستی از فامیل که کلی فرهاد فرزند صالح ارائه داده بود برای آنها سهم بندی کرد. بدین گونه کلی فرهاد با همت و درایتی که داشت دیگر عموزاده ها و نزدیکان خود از جمله آقاحسین، مَندنی، فیضی و پسرانش، خانواده همسرش شامل کلی حسین، نازکه و مریم را که هر کدام در میناب، گرداگون ایذه، ترکدز کهیش و شوشتر سکنا داشتند به این محل دعوت کرد و سنگ بنای روستای دروازه یا همان چشمه زالُـوَک (zalovak) را در سال 1311شمسی بنا نهادند.
چشمه زالوک یا آب زالو به معنی چشمه ای با زالو های کوچک است که استفاده درمانی نیز از این زالو های ریز قرمز رنگ می کردند. کِلِی مخفف کربلایی است و کلی فرهاد به اتفاق برادر زنش کلی حسین فرزند کرم علی مفتخر به زیارت کربلا شدند؛ عملی که در آن زمان بدلیل نبود وسایل موتوری و ناامنی مسیر، بسیار سخت و طی چند ماه پیاده روی با مشقت فراوان انجام می گرفت.
هر چند افراد فرهیخته، شاخص و تاثیرگذار هلیلی ها کم نیستند اما پرداختن به آنها، تحقیقات جامعی می طلبد که باید با همت و همکاری جدی فامیل مورد بررسی، تحقیق و نگارش قرار گیرد.

کدخدایی، یک بزرگی اکتسابی است. سرچشمه ای از نیک منشی، عدل و انصاف، دلسوزی و فامیل دوستی و قدرت مدیریت. مجموعه این خصایص اعتماد و احترامی عمیق و متقابل را به وجود می آورد. مرحوم مشهدی حسن جان فرهادی فرزند حسن علی و بی بی شهربانو، متولد 1294شمسی. یکی از شاخص ترین و بارزترین این افراد در طایفه باورصاد بود که سال های زیادی از عمر شریفش را بر این منصب گذراند و کاردانی و مردم داری ایشان سبب شد تا حتی در دیگر طوایف دور و نزدیک نیز صاحب عزت و جایگاه شود. اقدامات وی جهت عمران و آبادی روستا، گسترش زمین های زراعی فامیلی و توجهات ویژه ایشان به مناسبات فامیلی و گردهمایی هایی که اکثراً خود محفلدارش بود (زیرا از برترین شاهنامه خوانان محسوب می شد) و همچنین رسیدگی پدرانه به ایتام فامیل از شاخصه های ایشان بود. وی در سال 1359شمسی دارفانی را وداع گفت اما توانست از نامدارانی گردد که نام نیکش هنوز ورد زبان است.
مرحوم مشهدی عیدی محمد صالحی پور باورصاد فرزند کلی فرهاد و بی بی زینب، مشهور به ملا عیدی محمد ساکن روستای چشمه زالوک، از سرشناسان و معتمدین طایفه باورصاد و طوایف وابسته و روستاهای مجاور بود، او در سال 1273شمسی دیده به جهان گشود، در دوران کودکی در مکتب خانه ای در منطقه بارد
ه نزدیک به شهرکرد شروع به فراگیری علوم متداول آن دوره کرد و با هوش و استعداد سرشاری که داشت توانست از نام آوران مناطق ییلاق نشین و قشلاق نشین طایفه باورصاد در خصوص علوم دینی و تفهیم شرعیات و احکام شود و به دلیل تقید و تدینش که زبانزد بود همیشه در مراسمات جاری نمودن صیغه عقد و اجرای مراسم تلقین و امثال اینگونه امورات مذهبی نقشی محوری داشته و مورد اعتماد و قبول همگان بود به نحوی که مردم به قرآن ملا مش عیدی قسم می خوردند. ایشان علاوه بر تسلط بر شرعیات، حافظ سوره های متعددی از قرآن مجید و اشعاری بسیار از بزرگان پارسی گو خصوصاً فردوسی و نظامی گنجوی بود که همین امر بر خوش مشربی ایشان زینت بخشیده بود و همگان مشتاق هم صحبتی و ملاقات ایشان بودند و در همین ترددها اکثراً اختلافات فامیلی و قومی با نفوذ کلام ایشان حل و فصل می شد و یا مسببات وصلت ها مهیا می شد. میراث گرانبهای ایشان برای هر آنکه وی را می شناخت صراحت و صداقت کلام، اعتدال و صلح طلبی، مهربانی و همدردی، پاک دستی و دل پاکی بود. وی هنگام اذان ظهر تاسوعای حسینی سال 1351شمسی جان به جان آفرین تسلیم کرد و در قبرستان منطقه تلخاب مسجدسلیمان به خاک سپرده شد. البته این قبرستان فامیلی در سال 1364 به پارک تبدیل شد.
تش هلیلی همچون دیگر طوایف، نام آوران و غیور مردانی را داشته که در جنگ هشت ساله دفاع مقدس ایران و عراق از خود رشادت ها نشان داده اند.
اسامی شهدای جاودان به شرح زیر است:
فریبرز صالح پور باورصاد فرزند مرحوم علی فتح - تاریخ شهادت 1361/1/2
جمشید صالحی پور باورصاد فرزند مرحوم عوض آقا - تاریخ شهادت 1361/4/26
فرامرز صالحی پور باورصاد فرزند مرحوم میرزاحسن - تاریخ شهادت 1362/7/30
هوشنگ بهزادنیا فرزند مرحوم علی داد - تاریخ شهادت 1363/12/23
اسامی آزادگانی که رنج اسارت در زندان های مخوف بعثی را تحمل کردند:
جواد صالحی پور فرزند مرحوم غلام آقا
اردشیر صالحی پور باورصاد فرزند ابراهیم
مسعود صالحی پور باورصاد فرزند مرحوم امیرقلی
حسین آقا صالح خواه فرزند مرحوم حسن آقا
این تحقیق برگرفته از کتاب "شجره نامه بختیاری طایفه باورصاد تش هلیلی"، نوشته اینجانب هوشنگ صالحی پور در اسفند ماه 1400شمسی می باشد.
منابع:
لغت نامه دهخدا
"تاریخ بختیاری" نوشته سردار اسعد بختیاری
حسین پور حموله، حجت "از بختیاری تا حموله"
"حکومتگران بختیاری" نوشته مهراب امیری 1385 صفحه 407 و 408
"بختیاری در جلوه گاه فرهنگ" از آقای عبدالعلی خسروی(سال1384ص135)
عیدیوندی، حافظ. "مروری بر تاریخ ایران از سپیده دم تاریخ و نگرشی بر ایل بختیاری"
شهنی، داریوش. "نگرشی بر ایل بختیاری و طایفه شهنی". اهواز: انتشارات معتبر، ۱۳۸۵
کتاب "شجره نامه بختیاری طایفه باورصاد تش هلیلی" نوشته هوشنگ صالحی پور. تهران ۱۳۹۳
این سایت جهت تعامل فرهنگی و تکمیل شجره نامه فامیل ایجاد گردیده است